باشد خدا...

متن مرتبط با «دوش می آمد و رخساره برافروخته بود» در سایت باشد خدا... نوشته شده است

خونه ی جدید

  • این جا همیشه هستم ان‌شالله https://t.me/rishehayesabz, ...ادامه مطلب

  • ۳ تومن

  • می‌گفت: رفته‌ بودند چادر بخرند، یک مدل را انتخاب کرده بودند،  طرحش هم خیلی قشنگ بوده اما وقتی که گفته اند قواره ای چند آقا؟ گفته ۹۰۰ تومن,  گفته‌اند نه خیلی هم زیبا نیست، یک دونه قشنگ ترش را بدهید. فروشنده بهشان یک مدل دیگر را که نشان داده ، گفته این ۳ میلیون است... گفتنه‌ان, ...ادامه مطلب

  • تو را به همان خدا قسم

  • بسم رب الحسین دلم درد  دارد خیلی هم درد دارد.... از کجا شروع کنم؟ از کدامین درد بنویسم، که بالاتر از این درد باشد؟ درد دارد که جماعتی که دم از اباعبدالله می‌زنند و دم به دقیقه راجب هیئت رفتن یا نرفتن و برپا کردن بیرق حسینی اظهار نظر می‌کنند... ما در حدی نیستیم که بخواهیم به کسی بگوییم هیئت برود, ...ادامه مطلب

  • ادب حضور

  • تو گویی من تا همین دیروز معنی‌ش را نمی‌فهمیدم، نمی‌فهمیدم چون نه این که سوادش را نداشته باشم، نه، نه این که نخوانده باشم‌ش نه، نمی‌فهمیدم چون ادب ش را نداشتم که بفهممش، چون قیاس پاکان را از خود مگیر، گ, ...ادامه مطلب

  • آواره

  • امسال محرم  خیلی غریب  و آواره شدیم، نه؟... مثل نوکری که اربابش از خونه‌ش بیرونش کرده... خوب یا  بدیم به پات نوشته شدیم ارباب جان...  , ...ادامه مطلب

  • صوتی

  • حتما همه‌یتان میدانید هفته ای که گذشت هفته ی کتابخوانی بود و هم‌چنین کتاب ها در طرح پاییزه کتاب مثل همیشه شامل ۲۰ درصد تخفیف می‌شوند. من و سید همیشه در طرح های تخفیف کتاب شرکت می‌کنیم و سعی می‌کنیم لی, ...ادامه مطلب

  • خصوصی.

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • از دور...

  • سال ها بود توی گوشمان هی زمزمه می‌کردند غریب الغربا...هیچ وقت نمی‌فهمیدم یعنی چه...می‌گفتم امام  رئوفم شما که این همه زائر و عاشق و مخلص دارید آقا؟...شما دیگر چرا غریب الغربا هستید؟... امروز صبح که لح, ...ادامه مطلب

  • نور!

  • بعضی آدم ها وجودشان نور هست... نور تا وقتی هست، کسی حضورش را درک نمی‌کند و بودنش برایش عادی می‌شود، چون می‌داند فردا حتما و حتما نور دوباره می‌آید... اما اگر روز شد و نور نبود، و ظلمت و تاریکی همه جا , ...ادامه مطلب

  • بوی تو...

  • شما مثل مادرید... همیشه با شما بودن حالم راخوب کرده... ولی امشب عجیب بغض نشسته به گلویم بانو جان... آخه عجیب وفات شما بوی شهادت حضرت مادر(س) را میدهد..., ...ادامه مطلب

  • باید می‌بود و نیست...

  • آره آقا... هی هر چه قدر به روز های ظهور نزدیک تر میشویم٫ فضا سمی تر میشود٫ نفس ها تنگ تر میشود٫ قلب ها زیق تر ... مثلا شب ها باید برود آدم راحت بخوابد...ولی اشک امانش نمی‌دهد... که باید آقای‌ش می‌بود و نیست... مثلا باید خوشی کند تفریح کند بگوید بخندد...ولی خنده هایش از گریه هایش تلخ تر است... که باید می‌بود و نیست... که باید می‌بود و نیست... که باید می‌بود و نیست..., ...ادامه مطلب

  • جوان ناکام

  • حالا اگر شب های قدرمان تقدیر شود مردن... و بعدش شما را نبینیم... نباس روی سنگ قبرمان بنویسند... جوان ناکام,...؟؟؟ متاسفانه مرورگ, ...ادامه مطلب

  • سآدات خانوم!

  • فقط اون جاش که میگه این دست پخت سآدات, خانوم,ِ، هرکی نخوره از دستش در رفته و هی دم به دقیقه صدات میزنه سآدات,‌جآن، سآدات, جآن... آدم نباس دل‌ش ضعف بره براش آخه؟... پ ن: مخاطب خانم هستند:) , ...ادامه مطلب

  • مثل خودت

  • دلم می‌خواهد برایت بمیرم...برای این حجم از عشقی که بین تو و پرودگارت موج می‌زده است...برای  قشنگی هایت که آدم را دیوانه می‌کند... برای تو که از مدل‌ت خوشم می‌آید...برای این که در عین حالی که در آمریکا, ...ادامه مطلب

  • بانوی مهربانی

  • بانوی مهربان‌م یا فاطمة المعصومه... نمی‌دانم این چه سری است که بیشتر کارهای‌مهم من، بیشتر تصمیم های مهم من، بیشتر ... یک جوری رقم می‌خورد که با مناسباتی از ولادت یا شهادت وجود مبارکتان مصادف می‌شود و من تنها از خودتان کمک خواستن آرامم می‌کند، و با شما حرف زدن فقط دل‌م را آرام می‌کند... و چقدر عجیب  که شما انقدر  شبیه مادر سادات هستید... کمک‌م کنید بانوی مهربان‌م..., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها