من از کی انقدر کم طاقت شدهام که تحمل هر روز دوری ازت، برایم مثل هزار سال میگذرد؟!... , ...ادامه مطلب
......گاہ بےدل و دماغ میڪندگاہ شور و شوقِ ڪار میشودعشق توهر دقیقہ اے بہ شیوہ اےدر نهانم آشڪار میشود......یا حضرت اما......إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّامریم/96 , ...ادامه مطلب
خوب راستش را بخواهم بگویم، من خیلی نمی توانم با فضای مجازی ارتباط بر قرار کنم، به جز وبلاگ نویسی... فضای آرام وبلاگ نویسی را به دنیای شلوغ و پلوغ اینستاگرام ترجیح می دهم... اما خوب امروز این((دلنوشته های یک دختر شیعه)) دو سال ش شده است...دوست دارم نقد ها و نظر ها و پیشنهاد هایتان را راجع به ش بدانم... با گوش دل حرف هایتان را می پذیرم و می خوانم، کامنت های این پست شاید تایید نشوند!ولی با احترام تمام ش خوانده می شود!: ) شاید هم تایید شد: ) , ...ادامه مطلب
دیورز تولد مامان بود... میگم مامان تولد چند سالگیتون میشه دقیقا؟قاطی کردم؟.. چهل و هفت یا چهل و شش؟ می گن چهل و هفت ... بعد به شوخی می گن می خواستی به روم بیاری دارم پیر می شم... البته که در جوابشون می گم نفرمایید مهم اینه که دل آدمه جوون باشه ... ولی راستش دلم می گیرد...نه از این که سن مامان دار, ...ادامه مطلب
این روزها خدا دارد بهم از یک دریچه ی دیگر خودش را نشان می دهد... انگار دارد بهم ی جور دیگه بودنش را ثابت می کند... انگار دارد... بار مسئولیت سنگینیو رو شونه هایم می اندازد... انگار می خواهو قبل از شروع 20سالگی کامل اماده ام کند......احساس می کنم یک جوری می خواهد بهم بفهموند نقطه ی استارتت را باید از الان بزنی برای آن چیزی که همیشه آرزویش را داشتی... باید از الان شروع کنی... ولی گاهی وقتا به خدا ی قولایی میدهی که پاش وایستادن پیرت می کند...مثل این که سعی کنی ....تا جایی که می توانی حتی اگه سرت داد زدن جوابشان را ندهی و فقط سکوت کنی...اگر پشت سرت تهمت زدن ...بسپاری به خدا...اگه نارو زدن بهت،باز هم صبر کنی...یکی یکی باید مما تحبون هایت که برایشان میمردی را بدهی و از درد به خودت بپیچی.... سخت است ...خیلی... ولی باید شروع بشود ..باید یک نقطه ای باشد.... خدا این روز ها دارد با ی بهانه ای ازم می خواهد بهش نزدیک شوم... امشب تصمیم گرفتم کتاب((خصائص الحسینی)) بخوانم...قبلا نصفش را خوانده بودم ولی الان با این که ایام امتحانات هست باید تا اخرش بخونم ...از اول باید شروع کنم...باید بشناسم امام غر, ...ادامه مطلب
مثلا این که ادم تو لحظه داغ می کنه گریه می کنه دلش میگیره و می شکنه برا خودش بعد یهو حدیث کسا یا زیارت عاشورا ی محسن فرهمندو میشنوه اروم میشه... معجزست اسمش نه؟,لحظة,لحظه به لحظه,لحظه آخری,لحظه مرگ,لحظه دیدار نزدیک است,لحظه تحویل سال 1396,لحظه ها,لحظه ها معین,لحظه صدام,لحظه اعدام ...ادامه مطلب